نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





زیر باران...

زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو

تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه

برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه

به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه

 چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه .


[+] نوشته شده توسط dijam در 14:10 | |







از اين كه با مني ...

 از اين كه با مني .. افسوس ميخوري ..

            يا خسته مانده اي ... يا ناز ميكني ..

            يا در خيال خود ..       يك قصر داريو ...

                                               با بودن دلم ..

                                                               غم باد ميكني ...

                      يا از ستاره ها ...

                                            الگو گرفته اي ..

                                                     در پيش چشم شمس ..

                                                                         پرواز ميكني ...            

        يا عاشقي ولي ..

                               دوراز خيال من ...

                                              با يار ديگري ...

                                                                  طناز ميكني ...

  يا ساده بودنم ...

                        دل بسته ات نكرد ..

                                  دنبال حيله اي ...

                                                      دل باز ميكني ..

دل كنده اي اگر ..

                      از ساده بودنم ...

                                     داري از اين ديار ..

                                                  پرواز ميكني ..


[+] نوشته شده توسط dijam در 14:48 | |







عاشقانه تو را می ستایم ...

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم

در چشمانت خیره شوم دوستت دارم

را بر لبانم جاری کنم

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشین
م

سر رو شونه هایت بگذارم....از عشق تو.....

از داشتن تو...اشک شوق ریزم

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم

وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم


اری من تورا دوست دارم

وعاشقانه تو را می ستایم   


[+] نوشته شده توسط dijam در 21:3 | |







دلم تنگه


دلم برای کسی تنگ است

که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریا می دوخت
و شعر های قشنگی چون پرواز پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
كسی كه خالی وجودم را از خود پر می كرد
و پری دلم را با وجود خود خالی
دلم برای کسی تنگ است
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
دلم برای کسی تنگ است
که بیاید
و به هر رفتنی پایان دهد
دلم برای کسی تنگ است
که آمد
رفت
...... و پایان داد
کسی ....
کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود...


[+] نوشته شده توسط dijam در 19:8 | |







راز های عاشقی

راز اول عشق
راز عشق در تواضع است . این صفت نشانه ی تظاهر نیست. بلکه نشان دهنده ی احساس وتفکری قوی است. میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند ، تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه ی محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد.


راز دوم عشق
راز عشق در احترام متقابل است. احساسات متغیرند،اما احترام دو طرف ثابت می ماند. اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است، با احترام به نظرهایش گوش کن . احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد.


راز سوم عشق
راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید . عشقی که آزادانه هدیه نشود ، اسارت است .


راز چهارم عشق
راز عشق در این است که رابطه تان را مانند یک باغ با محبت تزیین کنید . بذر علاقه ها و عقیده های تازه بکار که زیبایی بروید . ضمنا" فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد ، مبادا غنچه های گل پوشیده از علف های هرزه ی عادت ها شود .برای آنکه عشق همواره با طراوت بماند ، باید به آن مثل هنر ، خلاقانه نگاه کرد.


راز پنجم عشق
راز عشق در خوش مشربی است . شوخی با دیگران را فراموش نکن ، در ضمن مراقب شوخی ها هم باش . شوخی ناپسند نکن . شوخی باید از روی حسن نیت باشد ، نه نیشدار.


راز ششم عشق
راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگیت را خوشحال کند ، کاری مثل دادن هدیه ای کوچک ، تحسین ،لبخندی از روی محبت . نگذار که جویبار محبت تان از کمی باران ، بخشکد .

راز هفتم عشق
راز عشق در این است که حقیقت اصلی عشق ، یعنی تفکر را از یاد نبری . آیا یک رابطه ی دراز مدت ، مهمتر از اختلافات کوچک و زود گذر نیست ؟


راز هشتم عشق
راز عشق در این است که مانع بروز هیجانات منفی در وجودت شوی ، و صبر کنی تا خونسردی را دوباره به ذست آوری . با این که احساس جلوه ی الهام است ، اما شخص عصبانی نمی تواند چیز ها را با وضوح درک کند . قلبت را آرام کن تنها به این وسیله می توانی چیز ها را همان طور که هستند ، دریابی .

راز نهم عشق
راز عشق در این است که طرف مقابلت را تحسین کنی . هرگز با فرض این که خودش این چیزها را می داند ، از تحسین کردن غافل مشو . مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بارها با خلوص نیت بگویی : دوستت دارم . گرچه احساسات بشری به قدمت نسل بشر است ، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند .

راز دهم عشق
راز عشق در این است که در سکوت دست یکدیگر را بگیرید . کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید .

راز یازدهم عشق
راز عشق در این است که به عشق ، بیش از یکدیگر احترام بگذارید ، زیرا عشق هدیه ی ازلی خداوند است .


راز دوازدهم عشق
راز عشق در توجه کردن به لحن صداست . برای تقویت گیرایی صدا ، باید آن را از قلب بیرون بیاوری ، سپس رهایش کنی تا بلند شود و به سمت پیشانی برود . تارهای صوتی را آرام و رها نگه دار . اگر احیایات قلبی ات را به وسیله ی صدا بیان کنی ، آن صدا باعث ایجاد شادی در دیگری خواهد شد.

راز سیبزدهم عشق
راز عشق در این است که از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید ، زیرا نقص همواره جزء لاینفک بشر است . ذهنت را برای ارزشهایی متمرکز کن ، که شما را به یکدیگر نزدیک تر می کند ، نه برای مسائلی که بین شما را فاصله می اندازد.

راز چهاردهم عشق
راز عشق در این است که حس تملک را از خود دور کنی . در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کسی شود . شریک زندگیت را با طناب نیاز نبند . گیاه هنگامی رشد می کند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کند .


راز پانزدهم عشق
راز عشق در این است که شریک زندگیت را در چارچوبی که خودت می پسندی حبس نکنی. عیبجویی باعث تباهی می شود. همه چیز را همان طور که هست بپذیر ، تا هر دو شاد باشید . قانون طلایی این است : نقاط قوت را تقویت کن ، و ضعف ها را نه تقویت کن، و ضعف ها را ،نه تقویت کن نه تقبیح. هرگز سعی نکن با سوزاندن ،جلوی خونریزی زخم را بگیری .

راز شانزدهم عشق
راز عشق در این است که هنگام سوء تفاهم ، فقط به این فکر نکنی که طرف مقابل چه طور ناراحتت کرده است . در عوض به راه حلی فکر کنی که در آینده از بروز سوء تفاهمی مثل آن جلوگیری کند .

راز هفدهم عشق
راز عشق در این است که هیچ کدام خود را معلم دیگری ندانید . به عبارت دیگر از این که می توانید از یکدیگر یاد بگیرید ، سپاسگذار باشید .

راز هجدهم عشق
راز عشق در این است که وقتی پیشنهادی به نظرت می رسد ، به نیاز خودت برای بیان آن فکر نکنی ، بلکه به علاقه ی دیگری به شنیدن آن فکر کنی . اگر لازم بود ، حتی ماه ها صبر کن تا آمادگی شنیدن آنچه را می خواهی بگویی پیدا کند .


راز نوزدهم عشق
راز عشق در این است که باورها ، آرمان ها و اهداف تان رابا یکدیگر در میان بگذارید .


راز بیستم و بیست یکم عشق
راز عشق در آرامش است ، زیرا آرامش باعث تکامل عشق می شود ، عشق ، هوای نفس و احساسات شدید نیست . عشق انسان ها نسبت به یکدیگر باز تابی از عشق ازلی است و خداوند آرامش کامل است .

راز بیست و دوم عشق
راز عشق در این است که محبت تان را بسط دهید تا تبدیل به عشق واقعی میان دو انسان شود.سپس آن عشقی را که دست پرورده پروردگار است بسط دهید ، تا بشریت وکل مخلوقات را در بر گیرد.

راز بیست و سوم عشق
راز عشق در این است که به دیگری لذت ببخشی ، ولی عشق را برای لذت نخواهی . زیرا عشق حقیقی هوی و هوس نیست . هر چه نفس قوی تر باشد ، تقاضاهایش بیشتر می شود و هرچه تقاضاهای نفس بیشتر باشند ، خودپرستی را در تو بیشتر تقویت می کنند . عشق چهره ی واقعی خود را در ملایمت و مهربانی آشکار می کند ، نه در لذت جویی .

راز بیست و چهارم عشق

راز عشق در مراعات حال دیگری است . هر قدر ملاحظه حال دیگران را می کنی ، کسی را که دوست داری بیشتر ملاحظه کن .


راز بیست و پنجم عشق
راز عشق در آن است که جاذبه های خود را با دیگری قسمت کنی . جاذبه نیرویی لطیف و نافذ است که از دیگری دریافت می کنی . این نیرو تنها با بخشش رشد می کند .

راز بیست و ششم عشق
راز عشق در ایجاد تنوع در زندگی است . نگذار که روزمرگی ها مثل سیم های کوک نشده ی ساز، نغمه ی زندگی عاشقانه تان را به نوایی غم انگیز تبدیل کند .

راز بیست و هفتم عشق
راز عشق در این است که در هر فرصتی کنار یکدیگر آرام بگیرید، با هم باشید ، و افکارتان را با یکدیگر در میان بگذارید . لازم نیست برای سرگرم شدن حتما" از محرکات خارجی استفاده کنید . قرار بگذارید که بیشتر با هم تنها باشید ، تا بتوانید خودتان باشید .

راز بیست و هشتم عشق
راز عشق در این است که با زمانه کنار بیایید . مایع عشق تان را طوری نگه دارید که بتوانید گودال هایی را که زندگی پیش پایتان می گذارد ، پر کنید .

راز بیست و نهم عشق
راز عشق در این است که به محبوبتان قدرت آرامش بدهید و از او قدرت و آرامش دریافت کنید ، اما نه با اصرار .

راز سی ام عشق
راز عشق در استواری است . در فصول مختلف زندگی ، عشق تان را مانند کوه بلندی استوار ، مانند خاک حاصلخیزی پر ثمر و مانند آفتاب چنان در مرکزیت نگه دارید ، که همه ستارگان گسترده زمان و فضا به دور آن گردش کنند .

 


[+] نوشته شده توسط dijam در 18:34 | |







خدایا...

خدايا، خواستم بگويم تنهايم اما نگاه خندانت مرا شرمگين کرد...

خدایا قسم میدمت به اشک چشمهای عاشق و معشوق برای هم که پاک ترین چیز تو دنیاست.

قسم میدم به لحظه  در آغوش هم رفتن عاشق و معشوق که زیباترین لحظه تو دنیاست.

قسم میدم به لحظه بوسیدن لبهای عاشق و معشوق که شیرین ترین لحظه تو دنیاست.

قسم میدم  به لحظه ای که عاشق و معشوق گرمای دست هم و میفهمن که گرم ترین لحظه دنیاست.

قسم میدم به دونه دونه ضربانه قلبه عاشق و معشوق که به خاطر هم تند میزنه که والاترین چیز تو دنیاست.

قسمت میدم به عشق که مقدس ترین کلمه دنیاست.

قسمت میدم به همه مقدسات و پاکی ها و بزرگیه خودت

مواظب عشقم که همه وجودمه  باش

همیشه سالم و خوش نگهش دار

 

آمین!!!


[+] نوشته شده توسط dijam در 17:17 | |







زندگی بدون عشق...


     در جهاني كه ستارگان دروغين بي شمار

   ميدرخشند تو را چون شعري از بر كرده ام

   و به سينه سپرده ام كه حرفهايت شنيدني و نامت

  ماندني است ، دوست دارم با قايق مهر در درياي طوفاني

  چشمها را اسير كنم ،دوست دارم اين ديوارها را كه بين ما سايه

     افكنده در هم شكنم هر گاه تنها مينشينم اين ياد تو است كه در كنج تنها

     هميشه ناوك تنهاييام را ميشكند به راستي كه حقيقت و زندگي عشق است و

    زندگي بدون عشق سرابي بيش نيست و چگونه ميشود جاودانه شد .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


[+] نوشته شده توسط dijam در 12:8 | |







یادته؟


 يادته يه روز بهم گفتي : هر وقت خواستي گريه کني برو زير بارون که نکنه نامردي اشکاتو ببينه و بهت بخنده ... گفتم : اگه بارون نبود چي ؟ گفتي : اگه چشماي قشنگ تو بباره آسمونم گريش مي گيره ... گفتم : يه خواهش دارم . وقتي آسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار . گفتي : به چشم ... حالا امروز من دارم گريه مي کنم اما آسمون نمي باره ... تو هم اون دور دورا ايستادي...


[+] نوشته شده توسط dijam در 11:11 | |







وقتی کسی رو دوست داری

وقتي کسي رو دوس داري، حاضري جون فـــداش کـــني
حـــاضري دنيـــا رو بــــدي، فقط يــه بار نيــــگاش کــني

بــــه خـــــاطرش داد بــــزني، به خــــاطرش دروغ بــگي
رو همـه‌چي خـــط بــــکشي، حـــتّي رو بــــرگِ زنـــدگـي

وقــتي کــــسي تو قلـــبته، حــــاضري دنيـــــا بــــد بـــاشه
فقـــط اونــــي کـــه عشـــــقته، عــــاشقي رو بلــــد بـــاشه

قيــــــد تمــــومــه دنيــــا‌رو بــــه خــــاطرِ اون مـــي‌زنــي
خـــيلي چــــيزارو مي‌شــــکني، تــــا دلِ اونـــو نشــــکني

حــــاضري که بـــگذري از دوســــتاي امــروز و قــــديم
امّــــا صــــداشو بشنوي، شـب، از ميـــون دوتـــا ســـــيم

حــــاضري قلـبِ تـــو بـاشه، پـــيش چـــشاي اون گــــرو
فقـــــط خــــدا نــــکرده اون يــــه وقـــت بـــهت نَگِه برو

حاضري هـر‌چي دوس نداشت، به خاطرش رهـا کــــني
حســــابـتو، حســــابـي از مــــَردم شــــهر جـــــدا کــــني

حــــاضري حــــرف قانونو، ســــاده بـــذاري زيـر‌پـــات
بــه حــــرفِ اون گـــوش کني و به حـــرفِ قلبِ باوفات

وقتي بشـــــينه بـــه دلـــت، از همـه دنيــــا مـــي‌گــــذري
تـــــولّــــد دوبـــــارتــــه، اســــمشو وقــــــتي مـــي‌بـــري

حــــاضري جــــونتو بدي، يه خار توي دســــاش نــــره
حــــتّي يــــه ذرّه گرد‌و‌خاک تـــو معبدِ چـــــشاش نــــره

حــــاضري مســــخرت کُـــنن تــــمام آدمــــــاي شــــــهر
امّــــا نبيني اون باهـات کرده واســــه يــه لـــحظه قـــهر

حــــاضري هـــر جا که بري به خــــاطرش گريــه کني
بـــگي کـــه محتاجشي و بـــه شـــونه‌هاش تــــــکيه کني

حــــاضري که به خــــاطرِ خواستنِ اون ديــــوونه شي
رو دســـتِ مجنون بزني، بـا غصّه‌ها، همـــــخونه شي

حــــاضري مَردم همـشون، تـــو رو بــا دس نشون بِدن
ديـــوونـــه‌هاي دوره‌گرد، واســــه تـــو دس تـکون بِدن

حــــاضري اعتبار تــــو بـــه خـــــاطرش خـــراب کُنن
کـــار تـــو به کســي بِدن‌، جـــات اونــو انتــــخاب کُنن

حــــاضري که بــــگذري از شهرت و اســــم و آبروت
مـــهم نباشه که کــــسي، نخــــواد بشينه رو بــــه روت

وقــــتي کســــي تـــو قلبته، يــــه چــــيز قيمــــتي داري
ديـــــگه بــــه چشمت نمي‌ياد، اگـــــر که ثـروتي داري

حـــــاضري هـــرچي بشــنوي، حــــتّي اگه ســـرزنشه
بـــه خـــاطر اون کـــسي که خيلي بـــرات بــــ ارزشه

حـــــاضري هــر روز ســر اون با آدما دعـــــوا کنـي
غـــــرور تـــــو بشـــکني و باز خـودتو رســـــوا کني

حـــاظري که به خاطرش پـاشي بري ميدون جنــــگ
عـــــاشق بــاشي، امّا بـازم بگيري دستت يه تفنــــگ

حاظري هر چي گل داريم، دونه به دونه بشمــــــري
بســـــوزي از تب نـــگاش اسمشو وقتي مـــي‌يــــاري

حــــاظري هـــر کي جزاونو ســــاده فرامـــوش کنـي
پشتِ سرت هر چي مي‌گن چيزي نگي، گـوش بکني

حــــاضري هر چي که داري، بيان و از تــو بگيرن
پــــــرنده‌هاي شـــهرتون دونـــه بــه دونـــه بمــــيرن

حــــاضري که بـــگذري از مقررات و دين و درس
وقتي کسي رو دوس داري، معني نمي‌ده ديگه ترس

وقــــتي کسي رو دوس داري صـــاحب کلّي ثروتي
نــــذار کـــه از دستت بره، اين گنجِ خـــــيلي قيمتي


[+] نوشته شده توسط dijam در 20:13 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد